freeseda.تحلیلی و خبری موسیقی |
مگر بد است یک هنرمند درآمد خوبی داشته باشد؟
فرزاد فرزین میگوید که این روزها حجم زیادی از موسیقی پاپ به گوش مخاطب ایرانی میرسد و برای همین ترانه و آهنگ خیلی باید قوی باشد تا در ذهن شنونده ماندگار شود. «راز پنهان» با کارگردانی فلورا سام که این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود، نخستین تجربه فرزاد فرزین در خواندن ترانه تیتراژ یک سریال تلویزیونی است.
من پیش از این هم با شبکههای گوناگون سیما همکاری داشتهام.
اول باید بگویم من از سال ۸۹ تصمیم گرفتم تیتراژ هیچ برنامه یا سریال تلویزیونی را نخوانم، مگر آنکه پر مخاطب باشد. وقتی هم از من دعوت شد تا ترانه پایانی «راز پنهان» را بخوانم، به دلیل گروه سازندهاش و ایام مناسبی که روی آنتن میرود، این پیشنهاد را قبول کردم. همان طور که میدانید، سریالهای ماه رمضان پر مخاطب هستند، بهترین زمان ممکن پخش میشوند و بیشترین تماشاگر را به خود جذب میکنند.
اشتباه نکنید، خواننده چه معروف و چه تازه کار، نیازمند است که کارهایش دیده شود. آهنگهای سریالهای تلویزیونی، بهتر از قطعات ارائه شده در آلبوم شنیده و دیده میشوند.
از قدیم گفتهاند «شنیدن کی بود مانند دیدن» که حتی در عرصه موسیقی هم صدق میکند. آهنگ با تصویر بهتر در ذهن مخاطب نقش میبندد و ماندگارتر میشود، این امتیازی است که ما در ایران از آن بینصیب هستیم. برخلاف دیگر نقاط دنیا، چون ما نمیتوانیم آهنگها و ترانههایمان را با تصویر به مخاطب برسانیم، یک امتیاز شاخص موفقیت را از دست میدهیم. برای مثال ما شبکهای اختصاصی نداریم تا مخاطب تلویزیون بتواند پای آن بنشیند و چهره خواننده را حداقل در هنگام خواندن ببیند. در واقع چهره و تصویریک خواننده در هنگام خواندن باید دیده شود تا سوپر استار شود.
من دارم روی ساخت کلیپهای تصویری پافشاری میکنم، برخی دیگر از خوانندگان خودشان را به دردسر نمیاندازند و وارد این عرصه نمیشوند.
چون ساخت این نماهنگها هزینه زیاد دارد و بعد از ساختش جایی هم نیست تا آنها را نشان دهد. ویدئو کلیپ را نمیتوان به موسسه رسانههای تصویری ارائه کرد تا در شبکه نمایش خانگی توزیع شود. این گونه آثار باید در رسانههای عمومی و فراگیر پخش شوند.
زمان تغییر میکند. وضعیت موسیقی دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ را نباید با امروز مقایسه کنید. در حال حاضر حدود ۴۰ یا ۵۰ خواننده مجاز و تعداد بیشتری غیر مجاز وجود دارند که چون اتفاقاً این دسته دوم زیاد هم کار بیرون میدهند، آنان را هم باید مجاز دانست. ۱۵ سال پیش این جوری نبود و برای همین ترانهها و آهنگها ورد زبان علاقمندان میشد، در حالی که امروز موسیقی تو گوش مردم زیاد است. دهه ۷۰، تعداد خوانندهها کم بود و مخاطب حق انتخاب زیادی نداشت. از سوی دیگر رسانههایی چون ماهواره و اینترنت فراگیر نبودند و برای همین شنوندهها با همان تعداد اندک کارهای منتشر شده زود اخت میشدند.
بخشی از توضیحاتی که در ارتباط با وضعیت کلی موسیقی در دهه ۷۰ و ۸۰ دادم، پاسخ به این پرسش را نیز شامل میشود. البته نباید فراموش کنیم که آن زمان مخاطب سریالها هم بیشتر بود. اگر نگاهی به پشت سرمان بیندازیم، میبینیم که آن دوره سریالها از کیفیت خوبی برخوردار بودند و خب تیتراژ سریالها هم بهتر شنیده و دیده میشد.
شاید بهتر است بگویم سریالهای قدیمیتر تلویزیون با سلیفه و خواست مردم بیشتر جور بود. در طول یک دهه گذشته با وجود رقبایی که شبکههای داخلی پیدا کردهاند، سریال سازی ما با سلیقه و ذائقه مردم پیشرفت نکرده است.
من آدمی هستم که شفاف و راحت اطلاعات میدهم و به جای آنکه آمار غیر واقعی بدهم، به شما میگویم که آلبوم «شلیک» ابتدا در ۲۵۰هزار لوح فشرده منتشر شد و بعد ۱۵۰ هزارتای دیگر هم درآمد.
نه همه، اما بخش عمدهای از آن غیر واقعی است. من رک هستم و حرفم را صریح میزنم. اگر لازم باشد، پته خیلیها را هم روی آب میریزم. این آمارهایی که از تیراژ آلبومها داده میشود، خیلیهایش خیالی است. واقعیتش این است که در شرایط امروز، اگر آلبومی بتواند به مرز ۵۰۰ هزار نسخه نزدیک شود، موفق بوده و آمار بالاتر از این واقعیت ندارد. بسیاری از شرکتها برای آنکه خودشان را مطرح کنند، آمار غیر واقعی و خیالی منتشر میسازند. در حالی که واقعیتهای امروز نمیگذارد تعداد نسخههای فروخته شده یک آلبوم، مرز ۵۰۰ هزارتا را پشت سر بگذارد.
اشتباه شما هم همین جاست، من نگفتم که مخاطبان ما کم شدهاند، بلکه تاکیدم بر این است که آلبومهای کمتری از سوی علاقمندان خریداری میشوند. برایتان از کارهای خودم مثال میزنم تا مسئله روشن شود. من آلبوم «شراره» را سال ۱۳۸۳ با تیراژ ۳۵۰ هزار و آلبوم «شانس» را سال ۱۳۸۸ در شمارگان ۴۰۰ هزار تا منتشر کردم. با توجه با بازخورد مثبتی که از سوی مخاطبان «شلیک» دریافت کردهام، باید ۶ برابر «شراره» میفروخت که چنین نشده است.
در بازار امروز، دو سه هفته ابتدایی انتشار یک آلبوم، وقت طلایی فروش است. بعد از آن، دیگر مخاطبان یا میروند سراغ اینترنت و آهنگها را دانلود میکنند یا به کپیهای غیر مجاز گوش میدهند. به عبارت دیگر گسترش اینترنت و پیشرفت امکانات و تجهیزات فنی و صوتی در کنار گران شدن سی دیهای مجاز موسیقی، مخاطب را به سمتی میبرد تا قید خرید نسخههای اصلی آلبوم را بزند.
بله همین طور است. تعداد خوانندههایی که در این شرایط میتوانند بیش از ۳۰۰ هزار نسخه از آلبومهایشان را بفروشند، انگشت شمار است.
چون مخاطب تشنه است اجرای خواننده محبوبش را از نزدیک ببیند. کنسرتها باعث میشوند خواننده هم دیده شود و هم درآمد خوبی کسب کند.
همان طور که گفتم من آدم صریحی هستم و چیزی برای پنهان کردن ندارم. چرا یک خواننده از اینکه کارش مورد استقبال قرار میگیرد و به همین دلیل درآمد مناسبی هم پیدا میکند، باید خجالت بکشد. مگر خواننده درآمد خوبی داشته باشد، بد است؟ موسیقی هم مثل سینما در همه جای دنیا یک صنعت - هنر به شمار میآید و یک چرخه بزرگ اقتصادی است که باید جدی گرفته شود. ما همه چیزمان باید حرفهای باشد؛ چه موسیقی چه ورزش و چه سینما. البته در بحث مالی و حرفهای، ما باید به فرهنگ وعرف جامعه خودمان نیز توجه داشتیم. در چنین شرایطی هرچه وضعیت اقتصادی عرصههای هنری بهتر و درآمد هنرمندان بیشتر باشد، بهتر است.
بله. باوجود همه مشکلات پیش روی اهالی موسیقی نباید از حق گذشت و بر بهتر شدن شرایط برگزاری کنسرت به نسبت پنج سال پیش تاکید نکرد. قبلاً باید دو یا سه سال میگذشت تا یک کنسرت بدهیم، اما در حال حاضر آن قدر فضا خوب شده که من در بسیاری از شهرهای کشور برنامه اجرا کردهام.
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:فرزاد فرزین, راز پنهان, تیتراز راز پنهان, سریال راز پنهان, اخبار فرزاد فرزین, فرزاد فرزین جدید, خبر جدید, اخبار جدید, دانلود آهنگ جدید فرزاد فرزین, خبر های جدید فرزاد فرزین, گفت و گو با فرزاد فرزین, مصاحبه , ] [ 22:36 ] [ {ViCtOr} ]
[
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |